ماهگرد 36
دختر خاله ها
سه سالگی
آوا و انگلیسی 4
یال
بابا: ... آقا اسبه یال داشت... آوا: بابا ، یال چیه؟؟؟ بابا: به موی اسب می گن یال. یال آقا اسبه خیلی قشنگ بود... آوا: خوب بابا، یال منم قشنگه * * * آوا: مامان، هر جا خونه خدا دیدی، به من بگو. من: چرا؟؟؟؟ آوا: خوب می خوام برم توش زندگی کنم. من توی خونه خدا زندگی می کنم. * * * آوا: مامان، من ناراحتم، چرا خوشحالم نمی کنی؟؟؟ من: چطوری خوشحالت کنم؟؟؟ آوا: یه خونه!! برام خونه درست کن با بالش ...
هشت پای جنگلی وحشتناک
قیچی زدی و رنگ زدی و چسب زدی و گفتی : "مامان، این یه هشت پای جنگلی وحشتناکه" تاریخ عکس: 1393/03/19 ...
این روزها... 84
اولین ژست
این هم یه تغییر مهم در آستانه سه سالگی. دیگه از دوربین فرار نمی کنی، جلوی دوربین ژست می گیری. برای اولین بار گفتی : "مامان من اینطوری می شینم، عکس بگیر." تاریخ عکس:1393/03/18 مناسبت این کلاه بافتنی توی گرمای تیر ماه هم اینه که باهاش آتشنشان می شی و همه جا آب می ریزی و آتیش خاموش می کنی و منو از آتیش نجات می دی و ... ...
مامان، آوا، بابا
از راست به چپ، نوشتی مامان، آوا، بابا اصرار داشتی کلمه آوا رو وسط مامان و بابا بنویسی تاریخ عکس:1393/03/18 ...